داستان های کوتاه

داستان های اموزنده, داستانهای عاشقانه،داستانهای تکان دهنده،حکایت های قدیمی و ....

داستان های کوتاه

داستان های اموزنده, داستانهای عاشقانه،داستانهای تکان دهنده،حکایت های قدیمی و ....

اکتبر سیاه

داستانی دیگر از حبابهای اقتصادی
پس از جنگ جهانی اول، ایالات‌متحده یک جهش انفجاری در رشد اقتصادی به دلیل تکنولوژی جدید تولید‌، فرآیند تولید و مدیریت جدید کارخانه‌ها را تجربه نمود که برای نمونه می‌توان به پیشرفت کارخانجات جنرال موتور و فورد در اتومبیل‌سازی و RCA در لوازم الکتریکی اشاره نمود. این غرش و انفجار به دلیل افزایش استفاده از بخش اعتباری تقویت شد‌. تولیدات صنعتی در 1929 رشدی 25‌درصدی داشتند. بازار سهام ایالات‌متحده هم مانند اقتصاد این کشور رشد انفجاری داشت و در سپتامبر 1929 به اوج خود رسید. در سپتامبر 1929 سه شاخص مهم بازار بورس ایالات‌متحده در مقایسه با 1926 که برابر با 100 فرض شده بود، به 381 رسید، اما در اکتبر 1929 بازار سهام یک مرتبه سقوط نمود که به اکتبر‌سیاه معروف شد (24 اکتبر‌، 28 اکتبر و 29 اکتبر‌سیاه)، شاخص سهام به 145 یعنی رشد برابر با منفی 62‌درصد نزول نمود‌. سرانجام در ژوئن 1932 شاخص سهام به پایین‌ترین حد‌خود یعنی 34 رسید (منفی 91 درصد)‌. عامل اصلی تشکیل حباب در این دوره فعالیت سفته‌بازان در انحراف قیمت‌های سهام از قیمت‌های ساختاری آن بود رشد فزاینده شاخص‌های سهام و سپس نزول شدید و ناگهانی آن در نمودارهای (1) و (2) به تصویر کشیده شده است. در این دوره اقتصاد‌دانان به فکر بررسی دلیل نوسانات شدید در سطح قیمت‌های بازار سهام ایالات‌متحده افتادند و برای اولین‌بار به طور علمی حباب‌ها را بررسی نمودند .

جنون گل لاله

حباب‌های قیمتی مشهور جنون گل لاله
در اوایل قرن هفدهم میلادی وجود گل لاله در باغچه‌های اروپای‌غربی به یک رسم و مد تبدیل شده و یک بازار گسترده تولید و توزیع پیازگل لاله ایجاد شده بود. این واقعه که از 1634 تا 1637 ادامه داشت‌، به «حباب لاله» معروف شد، در آن زمان بازار پیاز گل لاله در یک وضعیت سفته بازی شدید فرو رفته بود، تا‌حدی که پیاز گل به «فرمانده ایک» معروف شده بود. قیمت یک عدد پیاز گل لاله از 1500 گوینا در 1634 به 7500 گوینا در 1637‌، برابر با قیمت یک خانه مسکونی در بریتانیا رسیده بود‌. اوایل 1637 قیمت گل لاله افزایش می‌یافت و حباب قیمتی به طور مدوام منبسط می‌شد‌‌، تا اینکه حباب قیمتی گل لاله ترکید‌. بعد از فوریه 1637‌، قیمت گل لاله 90‌درصد نسبت به قیمت سال قبل کمتر شده بود. نامگذاری «حباب» برای تورم ناشی از انبساط ذهنی انتظارات‌، برگرفته از همین واقعه می‌باشد.

حباب در اقتصاد یعنی چه؟

شاید برای شما هم سوال پیش اومده باشه که حباب در اقتصاد به چه معنی هست

این داستان رو بخونید

امیدوارم که متوجه بشوید

در رابطه با حباب داستان دیگری هم به عنوان"جنون گل لاله" هست که در قسمت بعدی اون رو خواهیم آورد


یکی بود یکی نبود. یک کشور کوچکی بود. این کشور یک جزیره کوچک بود. کل پول موجود در این جزیره ۲ دلار بود؛ ۲ سکه ۱ دلاری که بین مردم در جریان بود. جمعیت این کشور ۳ نفر بود. تام مالک زمین جزیره بود. جان و ژاک هر کدام یک سکه ۱ دلاری داشتند


- جان زمین را از تام به قیمت ۱ دلار خرید. حالا تام و ژاک هر کدام ۱ دلار داشتند و جان مالک زمین بود که ۱ دلار ارزش داشت.

دارایی خالص کشور ۳ دلار شد.- ژاک فکر کرد که فقط یک قطعه زمین در کشور وجود دارد و از آنجایی که زمین قابل تولید نیست، ارزشش بالا خواهد رفت.

بنابراین ۱ دلار از تام قرض کرد و با ۱ دلار خودش، زمین را از جان به قیمت ۲ دلار خرید. تام یک دلار به ژاک قرض داده است.

بنابراین دارایی خالص او ۱ دلار است. جان زمینش را به قیمت ۲ دلار فروخت. بنابراین دارایی خالص او ۲ دلار است. ژاک مالک زمینی به قیمت ۲ دلار است، اما یک دلار به تام بدهکار است. بنابراین دارایی خالص او ۱ دلار است. دارایی خالص کشور ۴ دلار شد.

- تام دید که ارزش زمینی که یک وقت مالکش بود افزایش یافته است. او از فروختن زمین پشیمان شده بود. تام یک دلار به ژاک قرض داده بود. پس ۲ دلار از جان قرض کرد و زمین را به قیمت ۳ دلار از ژاک خرید

در نتیجه، حالا مالک زمینی به قیمت ۳ دلار است. اما از آنجایی که ۲ دلار به جان بدهکار است دارایی خالص او ۱ دلار است. جان ۲ دلار به تام قرض داده است. بنابراین دارایی خالص او ۲ دلار است. ژاک اکنون ۲ دلار دارد. بنابراین دارایی خالص او ۲ دلار است.

دارایی خالص کشور ۵ دلار شد. حبابی در حال شکل‌گیری است.

- جان دید که ارزش زمین در حال بالا رفتن است. او هم تمایل داشت مالک زمین شود. ۲ دلار داشت و ۲ دلار از ژاک قرض کرد و زمین را به قیمت ۴ دلار از تام خرید. در نتیجه، تام قرضش را برگرداند و حالا ۲ دلار دارد. دارایی خالص او ۲ دلار است.

جان مالک زمینی به ارزش ۴ دلار است اما چون ۲ دلار از ژاک قرض کرده است دارایی خالص او ۲ دلار است. ژاک ۲ دلار به جان قرض داده است و بنابراین دارایی خالص او ۲ دلار است. دارایی خالص کشور ۶ دلار شد، اگر چه کشور همان یک قطعه زمین و ۲ سکه ۱ دلاری در گردش را دارد.

همه پول بیشتری داشتند و خوشحال و خوشبخت بودند تا اینکه یک روز افکار نگران‌کننده‌ای به ذهن ژاک خطور کرد. «هی، کجای کاری؟ اگر افزایش قیمت زمین متوقف بشه، اونوقت جان چطوری میتونه قرض منو پس بده. فقط ۲ دلار تو کشور هست و فکر کنم بعد از این همه معامله، ارزش زمین جان حداکثر ۱ دلار باشه، نه بیشتر.»

- تام هم همین فکر را کرد. دیگر هیچکس نمی‌خواست زمین را بخرد. در نهایت، تام ۲ دلار دارد و دارایی خالص او ۲ دلار است. جان ۲ دلار به ژاک بدهکار است و زمینی که فکر می‌کرد ۴ دلار می‌ارزد حالا ۱ دلار ارزش دارد.

بنابراین دارایی خالص او ۱ دلار است. ژاک ۲ دلار به جان قرض داده است، اما چه قرضی! اگر چه دارایی خالص ژاک هنوز ۲ دلار است اما قلبش بد جوری میزنه. دارایی خالص کشور ۳ دلار شد!

- خب چه کسی ۳ دلار از کشور دزدیده است؟ البته قبل از اینکه حباب بترکد جان فکر می‌کرد زمینش ۴ دلار می‌ارزد. در واقع قبل از ترکیدن حباب، دارایی خالص کشور روی کاغذ ۶ دلار بود. جان چاره‌ای جز اعلام ورشکستگی ندارد. ژاک هم زمین ۱ دلاری را به جای قرضش از جان می‌گیرد.


حالا تام ۲ دلار دارد. جان ورشکسته است و دارایی خالص او صفر دلار است (همه چیز را از دست داده است). ژاک هم چاره‌ای ندارد جز اینکه به زمین ۱ دلاری اکتفا کند. پس دارایی خالص کشور ۳ دلار است.


- تام برنده است. جان بازنده است. ژاک هم خوش‌شانس است که دارایی اولیه خود را دارد!

نکات:-

وقتی حباب می‌ترکد، افراد دارای پول نقد برنده هستند.-

اگر در این کشور نفر چهارمی هم با ۱ دلار بود اما وارد این بازی نمی‌شد نه می‌برد نه می‌باخت اما می‌دید که ارزش پولش بالا و پایین می‌رود.-

ارزش واقعی زمین یا دیگر کالاها وابستگی زیادی به رفتار روانی جامعه دارد.